sabato 21 dicembre 2013

ADO. شعر عرب


 شعر عرب

من از دور دست آمد
شهرستان من بسیار بزرگ است
است در کف دست کویر
من نان سیاه و سفید با تاریخ خوردن.

در شب من خواب تنها
من از خواب بیدار در صبح به دعا
وقتی که بوسه خورشید
پوست من عطر و طعم.

من همدم با من ندارد
نه دوست، نه شتر.
من هیچ توشه.
به خدا من زانو خم کردن

     (2012 آوریل 1)

Nessun commento:

Posta un commento